سلام علیکم و رحمت الله

  • با عین حجیم ، این روزها بعضی هم صنفها را می بینم با یک ریش پری و لحن صحبت قوی ای و بیان حاج آقایی ای .
    از نظر درسی که هم ردیفیم ، چه چیز باعث این حجم از عین در وجود آنان می شود و چه چیز باعث گفتن کلمه چاکریم در وجود من؟
    یعنی من متواضعم؟ یا آنها خیلی عرفانی اند؟
    من لاابالی ام و رعایت شان نمی کنم؟ یا آنها خیلی سخت می گیرند؟
  • دیشب نزدیک بود دوست دختر پیدا کنم ! به بی وی نگویید یک وقتی ها ! خطر داره حسن.
    یارو زنگ زده ، شمارش نهصدوسیزده است ، میگه الو حاج آقا علوی ، میگم بفرمایید ، قطع میکنه .
    بعد از ده بیست دیقه اس ام اس میزنه که : ببخشید ما فلان جا اردوهستیم اینجا تعریف شما رو شنیدم اسمتون هم تو مجله دیدم ، خواستم باهاتون آشنا بشم .
    نوشتم: تعریف؟ آشنا؟
    نوشته بله ، اینجا دانشجوها هستن تعریف ، مجله هایی که بهمون دادن شماره شما توی اونا بود.
    (حالا خدا وکیلی شماره درج شده توی قسمت توزیع کنندگان مجله راه ، کجاش آدم رو مهم میکنه ؟)
    منم نوشتم : ببخشید من ساعت 5 صبح شاهچراغ برنامه دارم (حالا سهشو بگیرید با محمدجعفر قرار داشتم یه کم مباحثه کنیم) حرم بی بی رفتین ما رو هم دعا کنید.
    خواستم بنویسم اگه کاری داره با مدیر برنامه هام تماس بگیره و شماره آبجی رو بدم ، پشیمون شدم.
    به هر حال اونم دو تا اس ام اس دیگه زد و گفت که ببخشید حاج آقا مثل این که ناراحت شدید ، من واقعا مشکل داشتم به کمکتون احتیاج دارم ، اگه ممکنه هر وقت فرصت داشتین بهم خبر بدین.
    حالا رفقای اصفهانی بودن خواستن اذیت کنن ، یا چیز دیگه نمی دونم . یا من چه کمکی می تونستم بکنم با توجه به این که اون گفته بود قم هستم ، منبع آخوندا باز هم ندانم!
    به هر حال خودش موجب ادخال سروری شد .
    این تازه خوب بود ، اتفاقات جالب تری وقتی حجره دار بودم توی اصفهان افتاده بود که آنها گفتنی است و شنیدنی ، فرصت بشه بنویسم اینجا در تاریخ زندگی ام بماند.
  • کلاس دکتر هم که تعلیق شد ، ناراحت شده از این که بچه ها سر کلاس نمی آیند ، حالا ما دیگر از کلاس فلسفه و کلام محرومیم چه خاکی بر سر کنیم؟ (نه خیلی هم اهل درسیم؟!)
  • باورت میشه هنوز کتاب نوشتم تا بماند رو تموم نکردم؟( هر چی آدم باهاش قیافه بگیره از آدم میگیرن ، خدایا غلط کردیم ، بیذو کتابمونو بخونیم)

خدا همه رو به راه راست هدایت کنه ، از جمله حقیر سراپا تقصیر را.
فکر کنم این نوشته سرجمع کمی از عین حجیم آن برادرانمان نداشت.