۲ مطلب در دی ۱۳۸۳ ثبت شده است

نوشتن برای ...

سلام

معمولا وبلاگنویسی هدف داره .

یکی برای سرگرمی مینویسه .

یکی میخواد حرفشو به همه بگه مینویسه .

یکی برای یه نفر خاص مینویسه .

یکی میخواد معلوماتشو در اختیار دیگران قرار بده و ... .

من بر گشتم . اما برای هیچ یک از دلایل بالا برنگشتم .

بر گشتم دلتنگیهامو بنویسم .

همین !

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۱۰ ]
    • سیدعلی علوی
    • سه شنبه ۲۹ دی ۸۳

    مسلمانان مرا وقتی ...

    سلام

    کجام ؟

    نیستم ؟

    کم پیدام ؟

    مگه این که خودمون احوال خودمون رو بپرسیم .

    ای ییییییییییییییییی !!! روزگار !!! هی !  

    ولی هر چی فکرشو میکنم میبینم واقعا مرا وقتی دلی بود . باید ببخشید اشتباه لپی بود ما رو چه به دل.

    مسلمانان مرا کاه گلی بود .

    عجب زمونه‌ایه . نمیدونم از دست دوست فرار کنم یا دشمن . حواسم به دشمن باشه یا دوست ؟!.

    شش دونگمو بذارم شیطون بهم ضربه نزنه یا همه جا رو بپام که از دیگران حالا یا خواسته یا ناخواسته ضربه نخورم ؟!.

    آخرش نفهمیدم برم تو لاک خودم و خودسازی و این حرفا یا بزنیم تو تریپ انجام وظیفه و ماموریت و اون حرفا ؟!

    دلمون به تشویق دیگران خوش باشه ! یا از ریا و ناخالصیمون ناخوش ؟!

    از تیکه ها و ناراحتی های دیگران ناخوش بشیم یا برای کار کردن خوش ؟!

    سوالای ملت رو جواب بدیم یا خودمون بریم سوال کنیم ؟!

    وجهه اجتماعی پیدا کنیم یا متوسط بزنیم و گوشه های دیگه رو بگیریم ؟!

    خوانواده و استاد و مردم و رفیق و همکلاسی و ... رو راضی کنیم یا دل صاب مرده رو ؟!

    شونه خالی کنیم یا لنگ لنگ بکشیم ؟!

    ناسلامتی وقت زنمونه ! فکر کار و خونه و پول و زن خوب و اینا باشیم یا چاله چوله ها رو پر کنیم ؟!

    واااااای ما که مردیم از لنگ زدن .

    غصه بخوریم یا بگیم برامون غصه بخورن ؟!

    بالاها رو ببینیم و بریم بالا یا پایینا رو ببینیم و بکشیم بالا ؟!

    باور کنید یه روز میرسه از سما تا زمین ما رو با انگشت نشون میدن و به هم دیگه میگن »

    چقدر بهش گفتم درس بخون

    چقدر بهش گفتم فکر نون کن خربزه آبه

    چقدر بهش گفتم بندگی کن

    چقدر بهش گفتم بی اخلاص به هیچ جایی نمیرسی

    چقدر بهش گفتم : مگه با یه دست چند تا هندونه میشه برداشت .

    و اون وقته که مثل خیلی وقتا ما با پر رویی زبان به توجیح باز کنیم و بگیم :

    بیخیال در دروازه رو میشه بست زبون مردم رو ...

    و سر خودمون هم شیره بمالیم بگیم : من که پشیمون نیستم . کی باید پشیمون باشه خدا میدونه ؟!!!!!!

    نه آقا شکسته نفسی میفرماین این حرفا چیه ؟

    هه هه شما که شکست بندیتون بهتر از ماست و لابد ما رو از خودمون بهتر میشناسید و بیشتر از خودمون با خودمون زندگی کردین بفرماین و جای کلمات بالا چیز میز بنویسید.

    -------------------------------------------------

    اومدیم بگیم هنوز هم نسل سومیه زنده است و داره هوا رو با نفسش آلوده میکنه .

    قرار نیست تو حرفای منو بفهمی .

    ما نسل بدبخت خودمون هم حرف خودمون رو نمیفهمیم و حتی تلاش نمیکنیم و نمیخوایم بفهمیم بعد انتظار داریم بیچاره یارو نسل اول و دومیه بیاد ما رو درک کنه و نازمونو بخره .

    راسی رفیق این یادت باشه :

    گرت خونابه گردد دل زدست دوستان سعدی

                                                       نه شرط دوستی باشد که از دل بر زبان آید

    از حرفای ما دلگیر شدی به این شعر استناد کن /.

     

    نمیدونم چرا استقبال پسرها از دخترا بیشتر بود منظورم این لینکه : کلیک کن

     

     

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۹ ]
    • سیدعلی علوی
    • دوشنبه ۲۱ دی ۸۳
    نسل سومی بودن توضیح نمیخواهد .انقلابی را که یاران خمینی نسل اول آن بودند و رزمنده های جبهه و جنگ نسل دوم آن ، خدایش رحمت کند؛ چون ما نسل سوم آن هستیم .
    بخواهم یا نخواهم نسل سومم ، بپذیرم یا نپذیرم نسل سومی ام . ولی من میخواهم و از خدا میخواهم که او هم بخواهد نسل سومی باشم و بمانم .
    سید علی علوی ، طلبه حوزه علمیه قم
    آرشیو مطالب