۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۶ ثبت شده است

تاکسی ،‏ اتوبوس و نان حلال

بسم الله الرحمن الرحیم
 
از قدیم الایام ما ذوق نوشتن متن ادبی را نداشتیم . به همین خاطر هم متن قبلی برای خیلی ها عجیب و غریب بود .
 
برویم سر اصل مطلب ‏‏:‏
 
کرایه تاکسی در شیراز بعد از عید رسما شد کورسی 60 تومان .
 
کرایه اتوبوس های خصوصی هم بود 35 و بعضی ها هم 40 تومان .
 
از بحث در مورد تغییر کرایه ها و مقایسه بین شهرهای مختلف می گذریم و اصلا به این که اتوبوس های خصوصی بهتر بوده یا دولتی کاری نداریم.
 
اصل بحث ما در اینجاست که وقتی تاکسی سوار میشوی برای یک کورس 100 تومانی میدهی یک عدد 25 تومانی و یک عدد 10 تومانی به شما پس می دهند . یعنی 5 تومان کمتر از حق خودت.
 
حالا شما باید راضی باشی .
 
البته عکسش هم صادق است یعنی این که شما پول خورد نداشته باشی و به جای 60 تومان 50 تومان به راننده بدهی.
 
در خط واحد هم همینطور است . شما 100 تومان میدهی آنها یک 50 تومانی و یک ده تومانی پس می دهند یعنی 5 تومان کمتر از حق خودت.
 
عکس آن هم می شود این که شما پول خورد نداشته باشی و نخواهی بیشتر بدهی و کمتر پول بدهی یعنی 25 تومانی بدهی به جای 35 تومان یعنی 10 تومان کمتر .
 
اگر دو طرف راضی باشند که مشکل حل می شود . اما اگر طرفی که کمتر به او پرداخت شده رضایت نداشته باشد این می شود گردش پول حرام در شهر .
 
به همین سادگی .
 
بعد هم می رویم میزنیم توی سر خودمان تا در شهر فرهنگ اسلامی حاکم شود . کسی که برایش مهم نباشد حساب و کتاب مالی اش اصلا نمی تواند فرهنگ اسلامی را اجرا کند.
 
خب چند پیشنهاد :‏
 
رسانه های گروهی از مردم در خصوص این امر گزارش تهیه کرده و نظر مردم را جویا شده و نارضایتی مردم را به تصویر بکشند .
 
اگر در تاکسیرانی و اتوبوسرانی واحد فرهنگی نیست ایجاد شده و به رانندگان اتوبوس و تاکسی بوسیله نشستها و بروشورها این فرهنگ را القاء‏ کنند که باید تا قران آخر را با طرفشان تسویه کنند .
 
البته با انعطاف لازم این کار باید انجام شود .
 
نظارت هم لازم است که آنهایی که عمدا اینگونه اعمال را انجام می دهند مورد بازخواست قرار گیرند .
 
پول خورد هم به اندازه کافی در اختیار رانندگان قرار گیرد .
  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سیدعلی علوی
    • پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۸۶

    مادر

    بسم الله الرحمن الرحیم
     
    ساعت 2 نیمه شب صدای زنگ تلفن خانه فرزند .
     
    مادر : سلام فرزندم .
     
    فرزند‏:‏ سلام مادر . بفرمایید . اتفاقی افتاده ؟
     
    مادر‏:‏ میخواستم بگم امروز روز تولدته . خواستم تولدتو بهت تبریک بگم .
     
    فرزند:‏ مادر ... . حالا نمی شد فردا تبریک بگید؟!!!
     
    مادر‏: آخه تو هم اونموقع صبر نکردی صبح بشه . زود بلند شدی اومدی این دنیا . اصلا هم ملاحظه ما رو نکردی .
  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سیدعلی علوی
    • شنبه ۸ ارديبهشت ۸۶
    نسل سومی بودن توضیح نمیخواهد .انقلابی را که یاران خمینی نسل اول آن بودند و رزمنده های جبهه و جنگ نسل دوم آن ، خدایش رحمت کند؛ چون ما نسل سوم آن هستیم .
    بخواهم یا نخواهم نسل سومم ، بپذیرم یا نپذیرم نسل سومی ام . ولی من میخواهم و از خدا میخواهم که او هم بخواهد نسل سومی باشم و بمانم .
    سید علی علوی ، طلبه حوزه علمیه قم
    آرشیو مطالب