۲ مطلب در دی ۱۳۸۷ ثبت شده است

رژه شعر حافظ

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند
غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند
بباختم دل دیوانه و ندانستم
که آدمی بچه​ای شیوه پری داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
مدار نقطه بینش ز خال توست مرا
که قدر گوهر یک دانه جوهری داند
به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد
جهان بگیرد اگر دادگستری داند
ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند
  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۲ ]
    • سیدعلی علوی
    • چهارشنبه ۲۵ دی ۸۷

    عشقبازی کار هر شیاد نیست

    عشق بازی کار هر شیاد نیست
    این شکار دام هر صیاد نیست
    عاشقی را قابلیت لازم است
    طالب حق را حقیقت لازم است
    عشق از معشوق اول سر زند
    تا بعاشق جلوه ی دیگر دهد
    تا بحدی که برد هستی از او
    سرزند صد شورش و مستی از او
    شاهد این مدعی خواهی اگر
    بر حسین و حالت او کن نظر
    روز عاشورا در آن میدان عشق
    کرد رو را جانب سلطان عشق
    بار الها این سرم این پیکرم
    این علمدار رشید این اکبرم
    این سکینه این رقیه این رباب
    این عروس دست و پا خون در خضاب
    این من و این ساربان این شمر دون
    این تن عریان میان خاک و خون
    این من و این ذکر یارب یاربم
    این من و این ناله های زینبم
    پس خطاب آمد زحق کی شاه عشق
    ای حسین ای یکه تاز راه عشق
    گر تو بر من عاشقی ای محترم
    پرده برکش من بتو عاشق ترم
    غم مخور که من خریدار توام
    مشتری بر جنس بازار توام
    هر چه بودت داده ای در راه ما
    مرحبا صد مرحبا خود هم بیا
    خود بیا که میکشم من ناز تو
    عرش و فرشم جلمه پا انداز تو
    لیک خود تنها نیا در بزم یار
    خود بیا و اصغرت را هم بیار
    خوش بود در بزم یاران بلبلی
    خاصه در منقار او برگ گلی
    خود تو بلبل گل علی اصغرت
    زودتر بشتاب سوی داورت
    شعر: ناصر الدی شاه
  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۳ ]
    • سیدعلی علوی
    • دوشنبه ۱۶ دی ۸۷
    نسل سومی بودن توضیح نمیخواهد .انقلابی را که یاران خمینی نسل اول آن بودند و رزمنده های جبهه و جنگ نسل دوم آن ، خدایش رحمت کند؛ چون ما نسل سوم آن هستیم .
    بخواهم یا نخواهم نسل سومم ، بپذیرم یا نپذیرم نسل سومی ام . ولی من میخواهم و از خدا میخواهم که او هم بخواهد نسل سومی باشم و بمانم .
    سید علی علوی ، طلبه حوزه علمیه قم
    آرشیو مطالب