بسم الله الرحمن الرحیم 

غرب پس از فراز و نشیبهای فراوانی که در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران داشته هر روز به ترفند جدید دست میزند تا یا این انقلاب را از پای درآورد یا آن را استحاله کند.

پس از کودتا و جنگ 8 ساله و اثبات این مطلب که گزینه نظامی نه تنها موثر نیست بلکه موجب اتحاد و همدلی مردم ایران شده و حتی صدای ایران را با قدرت بیشتری به آن طرف مرزهایش پرتاب میکند ، غرب به انقلاب از چند جهت نگاه کرده و به مقابله پرداخت.

اولین گام برای مقابله با انقلاب اسلامی که روز به روز دامنه ی فعالیتهایش بیشتر شده و صدای خود را به مردم جهان می رساند خنثی کردن آن بود.

خنثی سازی انقلاب اسلامی با تولید نیروهای انقلابی سلفی و بنیادگرای سنی و پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم آنان صورت گرفت. صدای سلفیهای تکفیری و حتی غیر تکفیری این قدر بلند بود که صدای انقلاب در آن گم شود و به دنیا اینگونه القاء کرد که هر حرکت انقلابی منتسب به اسلام از این جنس است. شما اگر با یک شهروند غربی سخن بگویید او از اسلام به هیچ وجه تصویر انقلاب اسلامی ایران را در ذهن ندارد.

پس از خنثی سازی باید فکری اساسی برای این انقلاب میشد و مدل های مختلفی برای کله پا کردن آن طراحی شده است. اینطور که از نشانه ها برمی آید یکی از مدلها حرکتی بود که در جریان فتنه 88 صورت گرفت.

غرب از فرصتی که احمدی نژاد با ایجاد حس خطر از دست رفتن قدرت در گروههای سیاسی درون نظام جمهوری اسلامی ایران درست کرده بود به بهترین نحو استفاده کرد.

جناح های مختلف سیاسی که احمدی نژاد پا روی دمشان گذاشته بود و همه یکپارچه بر علیه و راست و دروغ می بافتند از وی یک قول درست کرد و مردم که بازیچه ی دست این قدرت طلبان سیاسی شده بودند دچار توهمی شدند که ای واااای همه چیزمان از دست رفت ، محروم شدیم ، بدبخت شدیم.

طرفه آنکه همین معترضی پس از رسیدن به قدرت هیچ گلی به سر ملت نزدند و نخواهند زد.

اما بنزینی که جناحهای نفهم سیاسی که حتی خیلی از آنها خود را اصولگرا میدانند بر فضا ریخته بودند با یک جرقه در سال 88 آتش گرفت ، دامنه ی این بنزین آن قدر نبود که بتواند موجب انفجار شود. اما حرکتی را آغاز کرد که این حرکت همه ی امید غرب برای یکسره کردن کار نظامی است که از انقلاب پدیده آمده است.

از نگاه غربی ها فرقی بین حسن روحانی و ظریف و هاشمی و خامنه ای نیست، اینها همه وابستگان همان انقلابند و اگر روزی بتواند این نظام را کله پا کند فقط کسانی را نگه خواهد داشت که صداقتشان در نوکری اثبات شده باشد و بقیه را از دم سر می برد. چه واقعی و چه سیاسی!

این که موسوی و کروبی به حصر بیفتند یک تفاوت مبنایی با حصر آقای منتظری دارد، تفاوت آن حرکتی است که با حصر این افراد آغاز شده است.

مدلی که غرب در این جا طراحی کرده است مدل خود انقلاب اسلامی است. غرب امید دارد که مثل حرکت انقلاب که از سال 42 با برخورد نظام شاهنشاهی ایران با خمینی کبیر آغاز شد، براندازی جمهوری اسلامی از 88 آغاز شود.

اتفاقا بر خلاف این که ما تصور کنیم غرب به دنبال کله پا کردن یکباره است، خیر! غرب چاره ای برای مقابله با قدرت منطقه ای که روز به روز بر قدرتش افزوده میشود ندارد.

آمریکا و غرب بارها به کمک همین قدرت منطقه ای خودش را از منجلاب های منطقه بیرون کشیده و خواهد کشید و حتی سعی در ارتباط گیری با آن خواهد داشت.

اما سوال مهمتری که ذهنم به آن مشغول شده است این است که آیا این حرکت که از فتنه 88 آغاز شده است منتج خواهد بود؟

کدها و مطالبی در این خصوص در ذهن دارم که هنوز به جمع بندی نرسیده است. اما حاضرم در این خصوص به بحث و محاجه بنشینم.

این که امام زمان(عج) نگهدار انقلاب است درست، اما ایشان هیچ تضمینی برای کم کاری و خیانت خود ما نداده اند، اگر ما ثابت می کردیم که قادر به نگه داشتن این انقلاب هستیم، که ظهور شکل می گرفت.

بهتر است ساده انگاری را کنار گذشته و از خواب زمستانی بیدار شویم. رفاه طلبی و کنج آسایش را کنار گذاشته و به درون مردم برگردیم.

و گرنه همه چیزمان بر باد خواهد رفت و گمان نکنم شیطان پس از این تجربه غنی دیگر حالا حالاها به ما مجال سربلند کردن بدهد.

«... بیا به آفتابی نهج‌البلاغه برگردیم

چرا نهج‌البلاغه را جدی نمی‌گیریم؟

مولا ویلا نداشت

معاویه کاخ سبز داشت

پیامبر به شکمش سنگ می‌بست

امام سیب‌زمینی می‌خورد

البته به شما توهین نشود

بعضی برای جنگ شعار می‌دهند

و خودشان از جاده شمال به جبهه می‌روند...» [مولا ویلا نداشت/ علیرضا قزوه/ زمستان 66]