بسم الله الرحمن الرحیم

دست تقدیر اینگونه رقم زد که ما هم مثل مدرسه ای ها اول مهر سر کلاس حاضر شویم . و اولین جلسه درسمان در شیراز کلاس اصول فقه کتاب الموجز باشد .
شیراز آمدنمان هم قصه دارد او اول انتقالی تا روز ثبت نام . که اگر حسش بود می نویسمش .  
الحمد لله .

اما تاکسی های شیراز :

چند سال پیش بود گمانم از میدان ارتش می خواستم بروم دروازه سعدی پیرمردی هم در تاکسی نشسته بود میگفت : قدیم ها مسافر مسیر را مشخص می کرد اما الان تاکسی مسیر را مشخص می کند .
قدیم ها مسافر میگفت : تاکسی . بعد تاکسی باید مسافر را تا مقصدش می برد . اما الان مسافر مسیرش را میگوید اگر برای تاکسی صرف داشته باشد و یا به مسیرش بخورد مسافر را سوار میکند و الا فلا.
این روزها اگر زیر آفتاب داغ ایستاده باشی و تاکسی ها خالی از روبرویت رد شوند و عین خیالشان نباشد که تو مسافری اصلا تعجب نکن . 
البته این اشکال یکی به فرهنگ سازی در مملکتمان برمیگردد و از طرف دیگر هم به تاکسیرانی.
فرهنگ سازی در مملکت به این صورت که تاکسی ها روزی رسان را خدا بدانند و به امید یک لقمه چرب و نرم مسافرهای یکی دو کورس را روی زمین نگذارند و همچنین خدمت به خلق را هدف خود قرار دهند که در کنارش روزیشان هم خواهد رسید .که در همین خصوص هم میطلبد خود تاکسیرانی کار فرهنگی کند و بروشور و جزوه و تبلیغات ارائه دهد . 
اما گیر کار تاکسیرانی کجاست ؟
تاکسیرانی باید نظارتش را بر تاکسی ها قوی کند . اگر یک تاکسی در یک خط خاص رفت آمد میکند که هیچ و گرنه تاکسی ای که در شهر می چرخد معنی ندارد خودش تصمیم بگیرد چه کسی را سوار کند یا نکند . او باید مسافر را جابجا کند اصلا معنی تاکسی یعنی همین . البته بعضی از تاکسی ها میگویند پول خورد نداریم خب این وظیفه تاکسیرانی است که پول خورد تاکسی ها را تامین کند که مسافرین بیچاره یکی دو کورسی روی زمین نمانند . 
این قضیه میتواند با اعلان تاکسیرانی مبنی بر این که اگر دیدید یک تاکسی دارد خالی می رود و شما را سوار نمیکند شماره اش را یادداشت کنید تا با او برخورد شود .
البته ممکن است به بعضی ها اجحاف شود اما باید یک جدیتی نشان داده شود که تاکسی ها حساب کار دستشان بیاید . 
این کار حتی با ناظر گذاشتن در مسیر ها هم امکان پذیر است . چندی پیش در یکی از شهرهای بزرگ کشور داشتم از یک طرف خیابان به طرف دیگر میرفتم که دیدم یک بنده خدایی که بیسیم دستش بود داشت فریاد میزد  :پراید . پراید . نگاهم را برگرداندم دیدم یک پراید زرد رنگ دارد می رود . به آن یارو که بیسیم دستش بود دقت کردم دیدم ادامه داد: چرا داری خالی میری ؟ چرا اینا رو سوار نمیکنی؟ 
خلاصه کلام این که مشکل بنزین نیست مشکل بی سامانی تاکسی هاست که باید حل شود . 
و این جز با همت تاکسی رانی امکان پذیر نیست. 
البته کار رسانه های گروهی هم بی تاثیر نخواهد بود .