امروز داشتم می‌رفتم مدرسه امتحان داشتم . سر پارامونت رسیده بودم که یه دفعه صدایی توجهمو به خودش جلب کرد سرمو برگردوندم دیدم یه موتور افتاده روی پا یه بچه و مادرش سریع موتور رو با چند نفر دیگه بلند کردیم فقط این به نظرم رسید که من امدادگرم همین رفتم جلو مادره چیزیش نشده بود ولی بچه که یه پسر 10 ـ 12 ساله بود بد جوری می‌لرزید دستشو گرفتم دیدم سرد شده ، رنگش هم زرد شده بود معلوم بود ترسیده شوک بدی بهش وارد شده بود نمی‌تونست حرف بزنه منم که اصلا تو حال و هوای این که باید چه کار کنم نبودم ، اول گفتم یه لیوان آب بیارن ، بعد بچه سر بچه رو رو پای متدرش گذاشتن و من که دیدم اوضاع خرابه دیدم فقط میلرزه جوابم نمی‌داد دست انداختم زیر کمرش ، یکی می‌گفت اورژانس خبر کنین ، شلوغ شده بود ، داد زدم اورژانس نمی‌خواد ، همین موقع یه بنده خدایی ماشینشو زد جلو ما و منم دیدم ماشین آماده است دستمو محکم کردم که تکون چندانی نخوره بعد به یه جوون که بغلم بود گفتم پاشو بگیر اون گفت شاید خطر داشته باشه بهش گفتم من خودم امدادگرم خلاصه اونو گذاشتیم تو ماشین و با مادرش رفت بیمارستان .
من تاکسی گرفتم برسم به امتحان ولی تویراه همش به این فکر می‌کردم که بابا تو امدادگر بودی این همه آموزش دیده بودی این چه وضعش بود . اصلا طبق آموزشها عمل نکردی ... فعلا همین