بسم الله الرحمن الرحیم
چند صباحی است جریانات اخیر و دادگاههای مربوط به متهمین اغتشاشات بعد از انتخابات شدیدا ذهنم را مشغول کرده و هر چه می اندیشم باور نمی کنم مثلا حجاریان بیاید بنشیند و بگوید من به این نتیجه رسیده ام که بعد از انقلاب تا حالا را اشتباه میکردم و الان جرقه نور در من خورده و هدایت شده ام .
بیکار هم ننشستم سایتهای اصلاح طلب و اصولگرا را زیر و رو کردم برخی اصولگرایان پریده بودند وسط و گفته بودند دیدید ، حالا خودشان دارند اعتراف میکنند ، ابطحی را دیدید ؟! عطریانفر را دیدید؟
اصلاح طلبان هم اوائلش کپ کرده بودند و مبهوت نگاه میکردند نمی دانستند تایید کنند ، تکذیب کنند ، چه خاکی بر سرشان بریزند ، بیشتر به زندانی بودن یارانشان می پرداختند و از مبارزه می گفتند و ناله مظلومیت سر میدادند ، اما آنها هم گفتند کم نیاوریم شروع کردند به استدلالهای مختلف که بعله ، اینها را چیز خور کرده اند ، یکی دیگر گفت آمپول زده اند ، دیگری گفت تهدید کرده اند و ...
اما من همچنان گزینه ها را بررسی میکردم :
1- متهمین چیز خور شده باشند و به همین دلیل به یاوه گویی و اعتراف پرداخته اند!
بابا بیخیال! من که حتی از دلیل آوردن برای رد این فرضیه هم خجالت میکشم ، البته بعد از خجالتی که از مطرح کردنش کشیدم .

2- متهمین به راه راست هدایت شده اند ، به دلیل خلوتی که در سلولهای انفرادی با خود داشته اند و نفس قدسی بازپرس!
در مورد بچه ها و جوانها حرفی نسیت ، ولی خداوکیلی به من نمی جسبد خیلی از اینها اهل عوض کردن عقایدشان باشند مگر به مصلحتی .

3- اعترافات به متهمین دیکته شده و آنها مجبور به گفتن آنها شده اند!
این هم از آن دلایل باحال بود که البته قریب به ذهن ترین و قابل باورترین دلیل هم همین دلیل است.

جمع بندی :
به نظر من دلایل دوم و سوم منطقی و قابل باورند و عمرا دلیل اول زیرکت من و امثال من برود ، دلیل برای نقضش هم این بس که چرا از این مواد در جاهای دیگر استفاده نمی شود ، که هزاران مشکل قضایی ما حل شود و مگر زمان شاه و یا زندانهای صهونیستها از این دواها ندارند که به طرفت العینی به اطلاعات دقیق دست یابند؟
و اما ته حرفم را بگویم و خلاص : اگر دلایل اول و دوم را قائلید که بحثشان گذشت اما اگر قائل به اعتراف مصلحتی و زوری و جریان گالیله و این حرفها هستید باید با کمال تاسف عرض کنم که چیزی نمی ماند جز اثبات بزدلی اصلاح طلبان.
آخر شما که ادعای لب پرتگاه بودن مملکت را دارید ، شما که می گویید ما می خواهیم مملکت را نجات بدهیم آن هم به هر قیمتی که شده جربزه تحمل شکنجه ها ! ی احتمالی را ندارید ؟ و اینقدر کم ظرفیت اید که حاضر شدید هر چه برای شما نوشتند بگویید؟
خجالت بکشید با این آزادگیتان و قدم گذاشتن در راه آزادی ملت ایران ، شما که حاضر نیستید برای آزادی ملت ایران حتی یک سیلی! از شکنجه گر! بخورید چطور می خواهید ما را نجات بدهید ؟
آخر چطور دم از نجات دادن انقلابی می زنید که مردان انقلابی اش در زندانهای رژیم پهلوی بدترین شکنجه ها را به جان خردیند ؟ (رجوع شود به کتابهای خاطرات عزت شاهی و خاطرات احمداحمد)
چطور دم از نجات انقلابی می زنید که آزادگانش در بند رژیم بعث بدترین شکنجه ها را دیدند و زجرها کشیندند ؟ (رجوع شود به کتاب نسیم تقدیر و ...)
خواهشمند است از این به بعد قبل از هرگونه حضوری ابتدا آمادگی تحمل شکنجه ! ها را در خود ایجاد کنید بعد تجمع کنید تا خدایی نکرده اینگونه آبروی آزادیخواهان را نبرید .
این سفارشی بود از برادر کوچکترتان ، یه نسل سومی
چاکر هر چی نسل سومیه