نزدیکیهای آفتاب زدن ، اتوبان کاشان - اصفهان ، نرسیده به اصفهان یه وانت نیسان ایستاده بود و با دبه اش طلب بنزین می کرد.

سرعتم زیاد بود ، رد شدم و اهمیت ندادم.

باکم پر بود.

ذهنم سریع شروع به توجیح نمودن کرد و گفت: امنیت نداره و...

توی راه برگشت ، بعد از ظهر همان روز جاده آباده-شهرضا ، 50 کیلومتری شهرضا

بنزین ماشین تموم شد

منم ایستادم و با شیشه پلاستیکی نوشابه طلب بنزین کردم.

یک وانت مزدا ایستاد ؛

حتی شلنگ نداشت ،

با شلنگ رادیاتورش به من بنزین داد.