• یک سال پیش در چنین روزی که گذشت (6 اسفند) ما ساعت یازده صبح بین دارالمیزان و گله دار چپ کردیم . من بودم و بی وی و دوآبجی ، بی وی کارش به عمل جمجمه (ترمیم ترک احتمالی) کشید ، یکی از آبجی ها دچار شکستگی چند دنده و برخی عوارض شد ، آبجی اون یکی و خودم هم هیچ باکمان نشد ، راننده من بودم ، الان همه بحمدالله خوبند.
    البته کلی فراز و نشیب و ترس و لرز و گرفتاری داشت که شرح ما وقع را حس بیان نیست .
    اینم عکساش:[gallery link="file" order="DESC"]
  • اخیرا عده ای معلوم الحال (++) اظهارات خلاف واقعی در مورد حقیر نموده و در این فضای انتخاباتی سعی در تخریب حقیر سراپاتقصیر داشته اند ، من همین جا از همین رسانه کلا تکذیب میکنم و میگم : خودتون کرم دارید ، به من چه ؟!!!
  • دیروز بعد از حدود یکسال سالن نرفتن ، با بچه های اتحادیه رفتیم سالن. به شدت عضلاتم گرفته . نماز خواندن ، راه رفتن ، نشستن ، از همه بدتر چشمتان روز بد نبیند دسشویی رفتن به شدت عذاب آوره!
  • فضای انتخاباتی لامرد جذاب تر از شیرازه ، بی وی امروز می گفت : خدا کند دکتر موسی رای بیاورد پیرزنها از مرگ حتمی نجات می یابند. (ناگفته نماند دیبا(ننه بزرگ) ما هم بعد از عمل توسط دکتر موسی دارفانی را وداع گفت).
  • سخنرانی حاج آقای طائب در جمع طلاب خیلی جالب بود (چهارشنبه هفته ی قبل ، صبح) صوتش رو ضبط کردم ، فرصت نشده بذارم رو سایت .
  • این روزها خانه ی پدری در حال تعمیر است ، کند و کوب و سر و صدا ، از شانس بدشان برف و باران هم شروع شد. گرفتاریها بیشتر شده و هفته آینده هم امتحانات نور علی نور.