بعد از مدتها بالاخره ما به سیستم سراسری فاضلاب در شیراز وصل شدیم .
پیش از اینها سه حلقه چاه داشتیم که به صورت مستقل از حکومت و شهردای و خلاصه خودمختار میزبان فاضلابمان بود ، دیدیم نمی شود باید به مردم بپیوندیم و این تکه از زندگیمان را هم آنلاین کنیم .
الان ما به خیل عظیم امت ، نه ببخشید فاضلابمان به فاضلاب خیل عظیم ملت شیرازی پیوسته است.
از وقتی سیستمهای بانکها آنلاین شد اتفاقات جالب توجهی افتاده است ، سیستم های الکترونیکی جای بعضی آدمها را گرفت. گرفتاریهای خاص خودش را هم داشته و دارد ، مثلا بارها اتفاق افتاده مجبور بوده ام پولی را به حساب واریز کنم ، به بانک مراجعه کرده ام و شینده ام : سیستم قطع است.
این اتفاق فقط در بانک نبوده بلکه در ادارات و اخیرا در حوزه نظام وظیفه هم برایم تجربه شد.
مدتی است صف انتظار بانکها الکترونیکی شده است ، به چشم خود ، با همین دو تا چشمما وژدانا! دیده ام که کارمند محترم بانک با خیال راحت بدون توجه به صف طویل منتظرین برای شنیدن شماره شان بدون فشردن کلید شماره بعدی در حال چای خوردن یا صحبت با تلفن همراه است ، اما قدیم مگر میشد اینطور باشد ، ارباب رجوع بالای سر کارمند بود ، جرات داشت چپ و راست شود ، هر نفر را که راه می انداخت یک دست با چند برگ کاغذ و یک سری اسکناس به سویش دراز بود.
حالا من از یک چیز دیگر می ترسم ، می ترسم یک روزی سیستم این فاضلاب آنلاین دچار مشکل شود ، آن وقت چه اتفاقی خواهد افتاد.
خدا آن روز را نیاورد.
ولی اگر بیاورد ما هر سه حلقه چاه را پر کرده ایم و هیچ راه چاره ای برای برون رفت از بحران نگذاشته ایم .
شما چطور؟