بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها بازگشت مهدی هاشمی رفسنجانی که مدتها بعد از فتنه 88 در کشور انگلیس به سر میبرد و دستگیری وی بحث داغی است که هم مخالفان آن را چماق کرده اند و هم موافقان.
به قول حاج حسین شریعتمداری ، مخالفان می گویند این ابزاری است از طرف نظام برای برخورد با آقای هاشمی ، موافقان هم میگویند این یعنی عدالت.
اما شاید بتوان از نظر سیاسی هم این قضیه را نگاه کرد و حدس هایی زد؛
واقعا محاکمه مهدی هاشمی چه فایده ای برای نظام دارد؟ مثلا آیا ممکن است مهدی هاشمی که مدیریت اش در قضیه فتنه 88 برای خیلی ها اثبات شده است به اعدام محکوم شود؟ مثل بعضی از این مفسدین اقتصادی ، بالاخره فساد فساد است و حرکت علیه امنیت ملی چه اقتصادی باشد چه براندازی فساد است دیگر ، و حکم اش لابد اعدام ، هر چند حقیر قاضی نیستم و قصد دخالت در کار دستگاه قضا را ندارم .
ولی سوال اصلی من از آنهایی که قانون را بهتر خوانده اند این که : آیا مباشرت در براندازی نظام مقدس جمهوری اسلام و مدیریت گروههای برانداز حکم اش کمتر از اعدام می تواند باشد؟
حال که آب ها از آسیاب افتاده است فرصتی پیدا شده تا خفیف تر به محاکمه آقا مهدی پرداخته شود و حتما حکمی مانند حکم شش ماهه سرکار فائزه خانم که آن هم بعد از مدتها اجرا شده شامل حالش شود و این درحالی است که خیلی از دست چندم ها چندین برابر این احکام را چشیده اند و دارند می چشند.
اما روی دیگری که ضرر بزرگی و خطر بزرگی است برای نظام ، اتحاد ضد انقلاب در نظام است ، فرض کنیم مهدی هاشمی بیرون از نظام و در کشور انگلیس میخواست موضعی در مقطعی بگیرد ، آیا اثرش به همان اندازه بود که می تواند در درون زندان و از داخل جمهوری اسلامی بگیرد؟
آیا بازگشت مهدی بازگشتی قهرمان گونه برای اپوزوسیون نیست ؟ آیا به اتحاد جلبکها حول محوری جدید نمی انجامد و آیا جاری شدن خون کثیف جدیدی در جریان فتنه نیست؟
نمی توان به قطع و یقین این سخنان را گفت ، اما ای کاش مهدی گورش را همان انگلیس گم می کرد و هیچ وقت برنمی گشت و این زمان است که مشخص می کند مطالب من خزعبلات است و گمانی باطل یا ...
خدایا انقلاب ما را تحت حمایت صاحب عصر از هر گونه گزند دشمنان داخلی و خارجی حفظ بفرما