سلام

با اجازه تون ما از آن لاین شدن فعلا بی نصیبیم . آخه مخابرات لطف فرمودند و تلفوون ما رو به علت بدهی یه طرفه کردن و تا اطلاع ثانوی ما نمی تونیم کانکت یا فارسی را پاس بداریم متصل بشیم . الآنم دارم از تو کافی نت متصل می شم .

بگذریم .

دیروز پریروز بود رفته بودم فلکه گاز سر فکه گاز که یکی از پر رفت و آمد ترین قسمتهای شهر شیرازه به دلیل مجاورت اون با پارک شهر و دلایل دیگه جلوی یه مجتمع فرهنگی مذهبی یکی از دکونای کتاب فروشی و بهتر بگم نمایشگاه کتابه که باچند تیکه برزنت و چند تا داربست راه افتاده و بنده های خدا به وسیله اون پول در می آرن . رفتم جلو ببینم چه کتابهایی داره معمولا مردم از وسط یا اول شروع می کنن و دنبال موضوع دلخواهشون می گردن اما اونجا خیلی باحال بود به محض این که رفتیم جلو البته خودش یه ماجرا داره که بدرد گفتن نمی خوره و مهم نیست ( دیدن کتابارو میگم . چون با جیب خالی معمولا من سراغ دیدن کتاب نمی رم چون دلم می سوزه . اگه جیبم پر باشه هم نمی رم آخه میگم بذار همونایی که توخونه انبار شده بخونیم بعد ...) چشمتون مثل قبل روز بد نبینه خیلی باحال بود یه سری کتاب تابلو به قول شیرازیا تو چیش می خورد . بذارین اسم چنذتاشو بنویسم :

آموزش زناشوئی برای همسران جوان - درمان خستگی و ناتوانی جنسی - تقویت نیروی جنسی - روابط زناشوئی موفق - درمان سرد مزاجی و بی میلی جنسی بانوان

که حدودا یا دقیقا که مطمئن نیستم یه چهارده تائی بود اونور غرفه رو دیدیم به به همش کتابای عشق و عاشقی و رمان و از این حرفا اونور نگاه کردیم بازم به به شعر گلستان ... بوستان ... حافظ و فروغ فرخزاد با جلدهای مختلف و متنوع وسط این سه موضوع کتابهایی رو برای پرشدن یا هر چی اسمشو بذارین گذاشته بودن از قبیل مطالب شگفت انگیز ، ورزشی ، شادابی پوست و دینی و ... بنده خداها تقصیری هم ندارن بوسیله اون جور کتابا پول درمی آرن.

حالا چیزی که من می خوام بگم در مورد سری اول کتاباییه که گفتم ( جنسی و منسی و از این حرفا) من میگم این کتابا رو برای کی نوشتن ؟ حتما میگین برای اونایی که ازدواج کردن . حالا دوباره من میگم این کتابا رو اگه از هرکدوم یه جلد به زن و شوهرهای به اصطلاح جوان ایران بدن بازم تموم نمیشه . دوما حالا که همه آخر زناشوئی هستن و دیگه کسی پیدا نمیشه که بلد نباشه . من وقتی کلاس دوم راهنمائی بودم کنار دستیم همونی که با من روی یه نیمکت مینشست به طور هنر مندانه ای عکس اعمال مستهجن رو به طور تقریبا انیمیشن می کشید و به ما نشون میداد . ما هم که تا اون موقع ندیده بودیم برامون جالب که چه عرض کنم با اون چیزایی که چاشنیش می کرد مهیج بود . خب اوضاع مملکته دیگه مارو به چی سر گرم کردن . نسل سومی بدبخت . دلم گرفت. بگذریم سوما مگه قبل از ازدواج مردم نمیرن آزمایش و مشاوره و کلاس و از این دم وبساطا چهارما مگه اینا برای یه قشر خاص و درمان بیماری نیست ؟ آیا نمی تونن بذارن تو داروخونه ها و با تجویز پزشک بدن به مردم؟ به نظر شما اینجا که گذاشتن کی میره می خره ؟ اگه یه نسل سومی ( که خیلی بیشتر از یکی و دوتا ) از اونجا رد بشه و ببینه و براش جالب باشه با این سن ازدواجی که تو مملکت ما هست و مطالب اینا رو بخونه تو چه فکرایی میره ؟ آیا زودتر از موعد سراغ مسائل جنسی نمیره؟ دیگه حوصلم نمیشه روضه بخونم .

آی مسئولین نسل دومی . چی چی بهتون بگم ؟ فحش بدم ؟ چه بلائی دارین سر نسل سومای بد بخت میارین ؟ چرا این چرت و پرتا رو از جلوی چشم ما جمع نمی کنین ؟ کدوم اداره ارشاد؟ شما اداره ارشادی میبینید ؟ بهتره من بهش بگم اداره افساد . این واژه خیلی جالب تره .

شرمنده از این که سرتونو درد آوردم .منتظر مطلب توپی که گفته بودم باشین . راستش باید تایپش کنم و یه کم کار داره . سه سوت آماده‌اش می‌کنم .

یا علی