به نام خدا
همین اول راحتتون کنم فکر نکنید اون کلمه ای که بالا به عنوان عنوان نوشتم میتونه نوشته ی منو محدود کنه !
و اما بعد .
از بزرگواری از نتی ها پرسیدم چرا وبلاگت رو تخته کردی ؟
گفت : حدیث نفس میکردم . لذا تخته ایدیمش .
مدتی با خود کلنجار میرفتیم بعد دیدیم ما چیزی جز حدیث نفس کردن چیزی بلد نیستیم و چون بزرگان گفته اند هر آنچه بلدید انجام دهید لذا ما هم میپردازیم به حدیث نفس .
وقتی حالت گرفته است این کلمات تو ذهنت رژه میرن و برا خودت یه پا ادبیات دان میشی . میری داخل هپروت .
مثلا :
جل . چقدر خوبه آدم جل باشه . مثلا تو حساب کردن کرایه و یا پول ساندویچ و یا هر مورد که منافع انسان در خطر باشه این مورد اتفاق می افته .
حتی به نظر شخص شخیصی مثل حقیر تجلیل نیز از همین ماده هست . البته باید شما کاری کرده باشید تا از شما تجلیل شود . یعنی به عبارتی مجلول واقع شده اید و نفعی به دیگری رسانده اید .
بعضی ها ذاتا جل اند . البته اسم فاعلش خیلی با حال نیست و گرنه ذکر می کردیم .
منظور از این که جل اند این است که در همه کارها می ایستند تا کارها تمام شود بعد می آیند جلو میگویند کمک نمیخواهی ؟ --- یا می ایستند و در کنارت نظر می دهند که این نمونه اش اعصاب آدم را قاراش میش مینماید . آنموقع دوست داری خرخره اش را بگیری و خفه اش کنی تا صدایش قطع شود .
برخی هم قربانشان برم خیلی باحال اند اصلا اینها نمی توانند یک جایی بنشینند و مدام در حرکت اند و دقیقا نقطه مقابل آنها جلها محسوب میشوند . برخی شان برایش مهم نیست که تو او را مجلول بنامی یا ننامی او کمک میکند اما بعضی ها در قبال کارشان حداقل یک تشکر خشک و خالی میخواهند و گرنه طوری آبرویت را میبرند که میگویی صد رحمت به آن جل حداقل ابرویمان را نبرد .
خب از نظر ادبی هم که بررسی کنیم .
جل یجل . اگر به ثلاثی مزید برده شود اسم مصدرش میشود تجلیل یعنی : جلل یجلل تجلیل .
اسم فاعل مجلل ( البته در ثلاثی مزید ) به کسر لام اول .
اسم مفعول مجلول (ثلاثی مجرد ) مجلل(ثلاثی مزید) به فتح لام اول .
دیگر از حرف زدن خسته شده ایم وگرنه همچین مینوشتیم که عمرا کسی رغبت نکند مطلب را بخواند .