سلام

سال نو مبارک .

عالم همه هیچ و کار عالم همه هیچ

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

اینجا حرم حضرت عشق است بایید بر قبله عشاق رضا سجده نمائید .

اومدیم بیایم کافی نت . صدایی از بلندگوهای حرم به گوش میرسید .

دلمان لرزید . بی اختیار با این که نیتمون این بود که نریم با سرعت و شوق به طرف حرم حرکت کردم . در راه با یه پیرمرد افغانی همراه بودم یعنی کنار هم گفتم : صدا رو میشنوی ؟ گفت : آره گفتم :‌ کیه :رهبر .

چند کلامی رد و بدل شد . میگفت مقلد آیت الله سیستانیه گفتم منم همینطور . گفت اهل مزار شریف هستم . جدا شدم .

دیگه صدا به خوبی میرسید .

وای وجودم رو شوق فرا گرفته بود دارم صداشو مستقیم میشنوم . به وجد اومدم . بگذریم .

بعد از سه سال اجازه بدن پاشی بیای میدونید یعنی چه؟

اتوبوس که بیاد تو شهر تو اون همه مه دنبال گنبد طلا بگردی . دلت تالاپ تالاپ بزنه دوست داری گریه کنی اما روت نشه .

وصف پذیر نیست .

هر چی خواستم بنویسم تو این فضای کافی نت از بین رفت .

باید رو کاغذ بنویسم بعد بیام اینجا تایپ کن !

شرح حالی یا سفر نامه ای اگر خدا خواست و توانستم جمع و جور کنم

گزارش برنامه های سفر کاروانی که باهاش اومدم رو اینجا ببینید 

http://www.rahpouyan.com/monasebat/84/mashhad/