به نام خدا
سلام
خب فکر کنم گفته بودم این مطلب رو با عنوان آژیر قرمز برای پسرها میزنم.
اما چی بگم که اصلا حسش نیست .
میشه مثل مطلب قبل که جو گرفتمون و فکر کردیم واقعا میخوایم بزنیم تو خط روزنامه نگاری .رفتیم نشستیم تو کتابخونه شاهچراغ همونجایی که از یک کتابخونه با سالنی طولانی که به زور میشه آخرش رو دید من و دو نفر دیگه استفاده میکردیم .
چی میگفتم ؟ . آره کلی آمار آراء شهرستانهای فارس رو زیر رو کردم و خلاصه آخرش شد مطلب قبل که از پیغاماش که اصلا ربطی به مطلب نداشت معلوم بود چه گلی به سر خودمون زدیم .
حالا هم که میبینی جو گرفتتمون و اومدیم مینویسیم .تقصیر این رضا امیرخانیه .
ببخشید با اجازه ما در کنار محیط ورد و تایپ . یه صفحه اینترنت هم باز کینم آخه حیفه حروم بشه .
یه لحظه !
حالا دیگه میتونم قیافه بگیرم که من نصف بیشتر محصولات رضا امیرخانی رو استفاده کردم(بلا نسبت مگه ... ؟ که محصولات داشته باشه ؟ زبونمو گاز بگیرم). آخه مد شده این روزا بین ما . مثل این آروی صفر 43 یا اون ارمیا که به امیرخانی رو با اسم کوچیک صدا میزنه کلاس گذاشتن با کتابای رضا امیر خانی .
ما نصف عمرمون به خوندن این کتابا رفت . حتی یادم نمیره روزای امتحان هر وقت اعصابم از امتحان خورد میشد و حال خوندن کتابای خودم رو نداشتم میرفتم خاطره یا رمان میخوندم . (بین خودمون بمونه ها )
البته اصولا ما اهل خود سانسوری نیستیم . اما خب خدا هم گفته اعتراف نکن .ما هم میگیم چشم .
مثل این که دیگه داره زیادیمون میشه .
فقط اینو بگم که از همون اولش هم این کتابا ما رو اغفال کرد . یادم نمیره دبیرستانی بودم که حماسه یاسین آقای انجوی رو خوندم بعدها وقتی فهمیدم نویسنده اش همونه که منبر میره اغفال شدم و الان حال و روزم اینیه که می بینید . و الا خدا سر شاهده من یه پا داش مشدی ای بودم برای خودم . یه پا اگه نگیم زرنگ ولی رفیق زرنگ پارک ولیعصر شیراز بودم . (التبه به جز یه مورد که برای زور گیری به حقیر مراجعه شد و بعد از به دست نیامدن چیزی از جیبها انگشتر عقیقی که تازه از کهنه فروشا خریده بودم سگ خور گردید نا گفته نماند و جای شکرش باقی است اون روز تو جیب داخل کاپشنم 8هزار تومن پول ثبت نامم بود که اگه اون رفته بود خودم هم باید دنبالش میرفتم )
ببخشید پول اینترنت رو هنوز حساب نکردم ولی خب داره حروم میشه اگه تموم بشه هم دیگه از این بیشتر نمی تونم اینترنت قسطی بخرم . پس فعلا تا همین جاش بسه .
آخرش خواستم چی بگم ؟
آهان:
وبلاگ نویسی حس میخواد . به روز شدن با تاریخ خاص ممکن نیست .
چاکر هر چی نسل سومیه