بسم الله الرحمن الرحیم
 
ساعت 2 نیمه شب صدای زنگ تلفن خانه فرزند .
 
مادر : سلام فرزندم .
 
فرزند‏:‏ سلام مادر . بفرمایید . اتفاقی افتاده ؟
 
مادر‏:‏ میخواستم بگم امروز روز تولدته . خواستم تولدتو بهت تبریک بگم .
 
فرزند:‏ مادر ... . حالا نمی شد فردا تبریک بگید؟!!!
 
مادر‏: آخه تو هم اونموقع صبر نکردی صبح بشه . زود بلند شدی اومدی این دنیا . اصلا هم ملاحظه ما رو نکردی .