بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد
معاویه با ساختن کاخ سبز ، فزهنگ ارزشی جامعه را تغییر داد یعنی از آن به بعد «بزرگی» به داشتن ساختمان های باشکوه است ، نه به ایمان ژرف و عمیق.
حسین علیه السلام بنا دارد این نظام ارزشی را تغییر دهد تا انسان در نظام ارزشی دروغین معاویه ، اسیر زمین و سنگ و گچ بری نگردد و از آسمان ملکوت خدا باز نماند ، و در پوچی زندگی دست و پازند ، و در آن حال نه می تواند زندگی پیشنهادی معاویه را بپذیرد ، و از عهد محمدی صلی الله علیه و آله که خبرش در ذهن ها هنوز مانده است ، کاملا فاصله بگیرد ، و نه می تواند در چنان شرایطی که نظام ارزشی معاویه در جامعه جریان دارد به عهد دینی برگردد.
حسین علیه السلام نشان داد که عهد دینی با عهد معاویه ای سازگار نیست و جمع بین این دو ممکن نیست و در عهد معاویه ای و در خانه امن از بقا در بندگی بیرون خواهی ماند ، و گرنه حسین علیه السلام هم چنین میکرد.
زمانه خودمان را بنگریم که امروزه علم ، به فن اندازه گیری تقلیل یافته ، و از ساحت قدسی علم سراسر غفلت می شود و لذا به حسین علیه السلام نیازمندیم تا ما را به قدس برگرداند . هم چنانکه دیروز تقوا به بلندی ریش و نزدیکی به معاویه بود و از اتصال انسان به عالم غیب ، سراسر غفلت شده بود . و حسین علیه السلام می خواهد پایه این معادله را بر هم زند و بشر را متوجه رازهایی کند که در فضای «رومی-معاویه ای دیروز و امروز» همه به فراموشی رفته است و دیگر نه رازهای غیبی مد نظر مانده ، و نه حیرت دینی عامل شور آفرینی زندگی هاست ، و نه محبت به دین رسول الله صلی الله علیه و آله رسم زمانه است .
فرهنگ معاویه ای میخواهد بگوید به عهد محمدی صلی الله علیه و آله برگشتن و بر آن عهد ماندن و زندگی کردن محال است ، و همه راه ها به این برگشتِ به محال ، ختم می شود. حسین علیه السلام می خواهد بگوید هیچ وقت زندگی بر عهد محمدی صلی الله علیه و آله محال نیست حتی اگر یک راه مانده و آن شهادت باشد . وقتی از مرزهای دروغین معاویه ای گذشتی ، می فهمی که خود را از پوچی ها رهانیده ای ، بر عکس پیش بینی فرهنگ معاویه ای.
تن آسایی آنچنان شیرین است که در آن حال و هوا، فروریختن ارزش های معنوی چندان به چشم نمی آید و اگر امام تمام زندگی خود را به خطر نیندازد ، تن آسایی همه زندگی انسان ها را تا آخر اشغال می کند و انسان ها از همه کمالات باز می مانند . امام حسین علیه السلام با حکمت خود ، هم زشتی تن آسایی را نمایاند و هم زیبایی فداکاری در راه دین را نشانمان داد تا از تلخ کامی برهیم.
تنها از طریق حسین و عزاداری اوست که می توان به یک ذوق و حضوری رسید که با آن خود را از دیوارهای پوچی رهانید .
یزید می خواست همین معنویت ها و عبودیت ها نمانند ، ولی یزید خودش نماند . ما نیز با هر فرهنگی که معنویت ستیزی می کند ، برخورد حسینی داریم و این برخورد تا قیام قیامت برجاست و ماندن در چنین جبهه ای ، زندگی همیشگی ماست ؛ چرا که زندگی یعنی اقتدا کردن به حسین علیه السلام .
بخشهایی از کتاب : کربلا مبارزه با پوچی ها – استاد اصغر طاهرزاده