۶۹ مطلب با موضوع «روزانه ها» ثبت شده است

تسلیم حقایق ، خاضع برای آنها

دیروز آقای ذاکرین متنی را نشانم داد ، اول متن را خواندم و و سطحی گذشتم ، بعد زیر متن را که دیدم نوشته بود : حدیث 8 ، چهل حدیث امام ، بازگشتم و دوباره خواندم .
شما هم بخوان:
وقتی انسان دعوی اسلام و ایمان می تواند نماید که تسلیم حقایق و خاضع برای آنها باشد و مقصد خود را هر چه بزرگ است فانی در مقاصد ولی نعمت خود کند و خود و اراده خود را فدای مولای حقیقی کند.
امام خمینی - شرح حدیث 8 ، چهل حدیث
خیلی وقت بود برق گرفته نشده بودم ، عجب باری داشت ، سخت بر جانم فشار آورد.
غرق در فکرم و حیرت که دارم کجا میرم .
فقط خدا خودش دستمو بگیره و گرنه من که مایه ای ندارم .
یا دلیل المتحیرین

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سیدعلی علوی
    • دوشنبه ۳۱ مرداد ۹۰

    جعفریان عقده 18 ساله اش را در «راز» گشود

    محمد حسین جعفریان در برنامه جمعه شب 21 مردادماه «راز» با بیان خاطره ای از برخورد دیپلمات های دولت هاشمی در افغانستان عقده ی 18 ساله اش را گشود. به گزارش نسل سومی ، وی که در این قسمت از برنامه ی زنده راز با موضوع بررسی مسائل فرهنگی و زبان فارسی و مشترکات ایران و افغانستان گفت :  سال 72 با قرض گرفتن 60 هزار تومان برای ساختن مستند به افغانستان رفتیم .
    وی افزود: در راه بازگشت از شمال افغانستان خودروی ما چپ کرد و استخوان ران من خورد شده و لگن ام آسیب دید. در آن شرایط سخت 22 روز طول کشید که با برانکارد من را به کابل رساندند.
    این مستندساز و شاعر متعهد گفت: در سفارت ایران متوجه شدیم یک هواپیمای خصوصی برای بازگرداندن یکی از مسئولین همان روز پرواز دارد ، با توجه به حال نامساعد من و تذکر پزشکی که میگفت اگر او را بازنگردانید می میرد ، اما آن مسئول حاضر به بازگرداندن من با آن هواپیمای خصوصی نشد. و این امر باعث شد من برای همیش با عصا راه بروم.
    وی در خصوص برخورد های مشابه دولت مردان غربی با نیروها و خبرنگارانشان در خارج از کشورشان گفت: غربی ها خیلی به این طور مسائل اهمیت می دهند ، در یکی از کشورها ، یکی از مسئولین عالیرتبه شان برای استقبال از خبرنگار آسیب دیده به فرودگاه می رود و از وی تجلیل میکند.
    گفتنی است این قسمت از برنامه راز با حضور دو مهمان از افغانستان به بررسی پاره تن فراموش شده ایران و نقش رسانه ها در این خصوص پرداخته شد.
    انتها/

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سیدعلی علوی
    • شنبه ۲۲ مرداد ۹۰

    آیا این مطالبه جزئی امام جمعه شیراز به نتیجه می رسد ؟

    امام جمعه شیراز دهم تیرماه از تریبون نماز جمعه گفت: "چرا کوچه ای را که منتهی به برگزاری محل نماز جمعه می شود را درست نمی کنید؟ چرا مسئولان از این وضع نابسامان نماز جمعه خود را به بی خبر جلوه می دهند ..."
    کوچه پشت محل برگزاری نماز جمعه شیراز که اتفاقا ساختمان مدیریت حوزه علمیه شیراز نیز در آن وجود دارد و محل رفت و آمد طلاب و فضلاست ، متاسفانه به ‌محل دنجی برای استقرار مردان و زنان معتاد تبدیل شده است.


    وجود معتادینی که اوضاعشان آنقدر خراب است که حتی به زحمت قادر به نشستن هستند ، و آلودگی اطراف آنها نه تنها هر رهگذری را مورد تاثیر قرار داده بلکه موجب هتک حرمت اماکن مقدس اطراف این محل گردیده است ،‌ به طوری که بسیاری از زائران محترم حضرت شاهچراغ که برای استراحتی چند دقیقه ای دنبال فضایی سبز می گردند با این صحنه مواجه می شوند.


    شاید عکس پیوستی گویای تمام واقعیت نباشد ، اما باید این را هم پذیرفت که عکاسی در آن محیط نیاز به امنیت برای عکاس دارد که این مهم برای ما فراهم نبود ،‌برای همین چند عکس نیست خطراتی متوجهمان شد.
    شاید بتوان گفت:یا مسئولین محترم مرتبط با این مطالبه واقعا جزئی امام جمعه شیراز اصلا از خطبه های نماز جمعه بی خبرند و یا به سخنان نماینده ولی فقیه وقعی نمی گذارند.

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سیدعلی علوی
    • يكشنبه ۲۶ تیر ۹۰

    مخاطب اصلی سخنان امام جمعه شیراز در مورد حجاب چه کسی است؟

    حضرت آیت الله ایمانی امام جمعه شیراز و نماینده ولی فقیه در استان فارس در خطبه های نماز جمعه هفته گذشته گفت: برخی در باب این وضع نابسامان اجتماعی احساس تکلیف نمی کنند .نباید عده ای بیایند و بهانه کار فرهنگی کنند . برخورد لازم را با هنجارشکنان باید داشت . کسانی که قداست جامعه را می شکنند باید با آنها برخورد شود . چرا برخی مسئولان از برخورد با مجرمان و خاطیان دفاع می کنند. پس از برگزاری مراسم نمازجمعه نیز مردم متدین و نمازگزاران در اعتراض به وضعیت بدحجابی در شهر شیراز به راهپیمایی پرداختند.
    اما سوال اینجاست که آیا برخورد با بدحجابی و نهی از این منکر فقط وظیفه مردم است ؟ پاسخ این سوال را نماینده ولی فقیه در استان فارس در همان خطبه داده است :  آخرین تیر در ترکش دشمن گسترش فضای بداخلاقی و لاابالی‌گری در جامعه است.  مردم، نخبگان، صدا و سیما و رسانه‌ها وظیفه دارند تا فرهنگ حجاب که در سال 76 به تصویب رسیده ‌است را گسترش دهند و ادارات نیز به اجرای آن بپردازند.
    حال سوال اینجاست که چند اداره دولتی در شیراز در خصوص مبارزه با بدحجابی در ادارات که اولین مرحله از برچیده شدن این فرهنگ غلط است اقدام نموده اند؟
    برای تذکر به زنان بدحجاب شاغل در ادارات دولتی چه مسیری در نظر گرفته شده است؟ این سوالی است که پاسخ آن را باید مسئولین ادارات دولتی در استان فارس بدهند نه مردم.
    رسانه ها آمادگی کامل خود را برای پوشش هرگونه فعالیت ارگانها و دستگاههای اجرایی اعلام نموده اند ، باید دید چه کسی به فریاد نماینده ولی فقیه در استان لبیک خواهد گفت.
    انتها/

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • سیدعلی علوی
    • سه شنبه ۲۱ تیر ۹۰

    8مین نمایشگاه بین الملی! کتاب شیراز

    بسم الله
    بالاخره بیخیال نداشتن مایه برای خرید کتاب شدیم و رفتیم نمایشگاه کتاب ، با پیکان قدرت و خانواده محترم .
    خیلی حوصله روده درازی ندارم .
    همین چند جمله را بنویسم تا در تاریخ بماند :
    نمایشگاه امسال اصلا تخصصی نبود ، بیچاره محمد همکلاسیم که حتی تا قم رفته بود و اما خرید کتابهای درسی اش را گذاشته بود در نمایشگاه انجام دهد بلکه تخفیف بیشتری نصیبش شود (شهرکردیها کمی از اصفهانیها ندارنا!) حتی یک کتاب درسی حوزوی هم نصیبش نشد که نشد.
    البته در مورد دیگر رشته های تخصصی هم اوضاع بهتر نبود ، به قول سیدمهدی که خودش از طرف چند انتشارات در آنجا حضور داشت ، غرفه ها شده بودند فروشگاه کتاب.
    بعضی از کتابها در همه ی غرفه ها بود ، معلوم نبود این غرفه از طرف یک انتشارات خاص آمده یا آمده آنجا کتب همه ی انتشاراتی ها را بفروشد؟!
    متصدیان برگزاری نمایشگاه کتاب هم کم نیاورده و به قول شیرازیها «دم رو» آمار می دادند که «گسترش کمی و کیفی نمایشگاه کتاب نسبت به سالهای گذشته» باید بگویم «ها ! جون عمتون» ما که همه ی نمایشگاه رو زیر و رو کردیم فقط دو سه کتاب به دردمان خورد ، که یکی اش را هم ناشر محترم گفت چون که جلدهای وسط یک دوره را میخواهی نمیفروشم و باید تمام دوره را بخری ، ما همه که ...
    این ها را گفتم اگر خدایی نکرده مسئولی چشمش به این چند خط افتاد از دست قضای روزگار ربطی به اداره کل ارشاد استان فارس داشت ، یک فکری به حال نمایشگاه سال آینده بکند و الکی این همه بن تخفیف «بخوانید پول بیت المال» را بر باد ندهد.
    البته یک چیز هم بگویم ؛ نمایشگاه امسال از نظر عمومی بدک نبود ، و از سر مخاطب عام هم زیاد بود اما تخصیصی ...
    والسلام

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۶ ]
    • سیدعلی علوی
    • دوشنبه ۲ آذر ۸۸

    نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد

    نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد    
    بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد
    کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش   
    عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد
    باغبانا ز خزان بی‌خبرت می‌بینم   
    آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد
    رهزن دهر نخفته‌ست مشو ایمن از او  
    اگر امروز نبرده‌ست که فردا ببرد
    در خیال این همه لعبت به هوس می‌بازم     
    بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد
    علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد   
    ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد
    بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر     
    سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد
    جام مینایی می سد ره تنگ دلیست  
    منه از دست که سیل غمت از جا ببرد
    راه عشق ار چه کمینگاه کمانداران است     
    هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد
    حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه یار     
    خانه از غیر بپرداز و بهل تا ببرد
  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۳ ]
    • سیدعلی علوی
    • شنبه ۱۴ شهریور ۸۸

    اگر دادگاه نمایشی است ، اصلاح طلبان بزدلند

    بسم الله الرحمن الرحیم
    چند صباحی است جریانات اخیر و دادگاههای مربوط به متهمین اغتشاشات بعد از انتخابات شدیدا ذهنم را مشغول کرده و هر چه می اندیشم باور نمی کنم مثلا حجاریان بیاید بنشیند و بگوید من به این نتیجه رسیده ام که بعد از انقلاب تا حالا را اشتباه میکردم و الان جرقه نور در من خورده و هدایت شده ام .
    بیکار هم ننشستم سایتهای اصلاح طلب و اصولگرا را زیر و رو کردم برخی اصولگرایان پریده بودند وسط و گفته بودند دیدید ، حالا خودشان دارند اعتراف میکنند ، ابطحی را دیدید ؟! عطریانفر را دیدید؟
    اصلاح طلبان هم اوائلش کپ کرده بودند و مبهوت نگاه میکردند نمی دانستند تایید کنند ، تکذیب کنند ، چه خاکی بر سرشان بریزند ، بیشتر به زندانی بودن یارانشان می پرداختند و از مبارزه می گفتند و ناله مظلومیت سر میدادند ، اما آنها هم گفتند کم نیاوریم شروع کردند به استدلالهای مختلف که بعله ، اینها را چیز خور کرده اند ، یکی دیگر گفت آمپول زده اند ، دیگری گفت تهدید کرده اند و ...
    اما من همچنان گزینه ها را بررسی میکردم :
    1- متهمین چیز خور شده باشند و به همین دلیل به یاوه گویی و اعتراف پرداخته اند!
    بابا بیخیال! من که حتی از دلیل آوردن برای رد این فرضیه هم خجالت میکشم ، البته بعد از خجالتی که از مطرح کردنش کشیدم .

    2- متهمین به راه راست هدایت شده اند ، به دلیل خلوتی که در سلولهای انفرادی با خود داشته اند و نفس قدسی بازپرس!
    در مورد بچه ها و جوانها حرفی نسیت ، ولی خداوکیلی به من نمی جسبد خیلی از اینها اهل عوض کردن عقایدشان باشند مگر به مصلحتی .

    3- اعترافات به متهمین دیکته شده و آنها مجبور به گفتن آنها شده اند!
    این هم از آن دلایل باحال بود که البته قریب به ذهن ترین و قابل باورترین دلیل هم همین دلیل است.

    جمع بندی :
    به نظر من دلایل دوم و سوم منطقی و قابل باورند و عمرا دلیل اول زیرکت من و امثال من برود ، دلیل برای نقضش هم این بس که چرا از این مواد در جاهای دیگر استفاده نمی شود ، که هزاران مشکل قضایی ما حل شود و مگر زمان شاه و یا زندانهای صهونیستها از این دواها ندارند که به طرفت العینی به اطلاعات دقیق دست یابند؟
    و اما ته حرفم را بگویم و خلاص : اگر دلایل اول و دوم را قائلید که بحثشان گذشت اما اگر قائل به اعتراف مصلحتی و زوری و جریان گالیله و این حرفها هستید باید با کمال تاسف عرض کنم که چیزی نمی ماند جز اثبات بزدلی اصلاح طلبان.
    آخر شما که ادعای لب پرتگاه بودن مملکت را دارید ، شما که می گویید ما می خواهیم مملکت را نجات بدهیم آن هم به هر قیمتی که شده جربزه تحمل شکنجه ها ! ی احتمالی را ندارید ؟ و اینقدر کم ظرفیت اید که حاضر شدید هر چه برای شما نوشتند بگویید؟
    خجالت بکشید با این آزادگیتان و قدم گذاشتن در راه آزادی ملت ایران ، شما که حاضر نیستید برای آزادی ملت ایران حتی یک سیلی! از شکنجه گر! بخورید چطور می خواهید ما را نجات بدهید ؟
    آخر چطور دم از نجات دادن انقلابی می زنید که مردان انقلابی اش در زندانهای رژیم پهلوی بدترین شکنجه ها را به جان خردیند ؟ (رجوع شود به کتابهای خاطرات عزت شاهی و خاطرات احمداحمد)
    چطور دم از نجات انقلابی می زنید که آزادگانش در بند رژیم بعث بدترین شکنجه ها را دیدند و زجرها کشیندند ؟ (رجوع شود به کتاب نسیم تقدیر و ...)
    خواهشمند است از این به بعد قبل از هرگونه حضوری ابتدا آمادگی تحمل شکنجه ! ها را در خود ایجاد کنید بعد تجمع کنید تا خدایی نکرده اینگونه آبروی آزادیخواهان را نبرید .
    این سفارشی بود از برادر کوچکترتان ، یه نسل سومی
    چاکر هر چی نسل سومیه

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۹ ]
    • سیدعلی علوی
    • دوشنبه ۹ شهریور ۸۸

    به روز

    بسم الله

    میخواهم وبلاگم را به روز کنم.
    بالاخره با هزار دردسر وبلاگم را تعمیر کردم .
    ابتدا محض احتیاط بک آپ گرفتم.
    بعد همه ی اطلاعات را از هاست پاک کردم.
    بعد دوباره وردپرس کپی نموده و نصب کردم ، بعد یاد گرفتم دیتابیس با اس کیو ال بسازم.
    بعد فهمیدم برون ریزی وردپرس که به امید آن وبلاگم را پاک کرده بودم کشک بوده و نصف بیشتر مطالبم را حذف کرده بود.
    بعد فهمیدم دیتابیس قبلی را پاک نکرده ام و اطلاعات در آن موجود است.
    بعد فهمیدم میشود از دیتابیس قبلی اطلاعات را بیاورم.
    بعد کلی زور زدم (زحمت کشیدم) تا فهمیدم اکسپورت گرفته شده و در دیتابیس جدید ایمپورت میشود.بعد شد وبلاگی که الان هست و شاید بعدا هم شکل دیگری باشد.
    فعلا می خواستم به روز کنم که کردم.
    چقدر وبلاگ نویسی حال میدهد.

     الحمدلله

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۵ ]
    • سیدعلی علوی
    • جمعه ۳۰ مرداد ۸۸

    سستی نکنید ، نترسید ، شما برترید؛اگر مومن باشید

    بسم الله الرحمن الرحیم
    وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
    و سستى مکنید و اندوهگین مباشید که شما برترید، اگر مؤمن باشید.  سوره : آل عمران    آیه : 139
    این آیه رو آقای بی ریا خواند و کمی هم توضیح داد ، من خیلی به حرفهایش کاری نداشتم ، خیلی هم باحال باحال نمی زد ، اما این آیه خیلی باحال بود ، شاید تا حالا به این آیه فکر نکرده بودم .
    ما بسیاری از مشکلاتمون به دلیل خودکم بینی در مقابل دشمنه . اتفاقا یه حس بدی هم حاکم میشه و هیچ کس هم قدم پیش نمیذاره که روحیه بده و همین دلیل میشه که طرف مقابل کل فضا رو به دست میگیره .
    اما اگر ما (سستی نکنیم) و (اندوهگین نباشیم)یعنی از نبود فضای مطلوب نگران نباشیم ، یعنی ترس از شکست نداشته باشیم ، ترس از ضایع شدن نداشته باشیم ، شهامت حضور داشته باشیم در عین حالی که کار رو انجام بدیم یعنی (سستی نکنیم) ، با توجه به (برتری) ای که داریم حتما پیشرفت میکنیم . همه ی اینها(یه شرط داره و آن هم ایمانه) ، ایمان هم یعنی باید و نباید داشتن ، یعنی تقوا و مهمترین معنی اش قبول داشتن غیب و این که آهای : الشاهد هو الحاکم ، یعنی اینی که الان داره می بینه همون حاکمیه که فردا میخواد محاکمه کنه .
    یه بار دیگه بنویسم آیه رو آخه خیلی باحاله :
    وَلاَ تَهِنُوا (سستی نکنید)
     وَلاَ تَحْزَنُوا (اندوهگین نباشید)
    وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ (شما برترید)
     إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ (اگر مومنید)
  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۲ ]
    • سیدعلی علوی
    • چهارشنبه ۳۰ ارديبهشت ۸۸
    نسل سومی بودن توضیح نمیخواهد .انقلابی را که یاران خمینی نسل اول آن بودند و رزمنده های جبهه و جنگ نسل دوم آن ، خدایش رحمت کند؛ چون ما نسل سوم آن هستیم .
    بخواهم یا نخواهم نسل سومم ، بپذیرم یا نپذیرم نسل سومی ام . ولی من میخواهم و از خدا میخواهم که او هم بخواهد نسل سومی باشم و بمانم .
    سید علی علوی ، طلبه حوزه علمیه قم
    آرشیو مطالب