۱۰۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روزنوشت» ثبت شده است

لرزش

سلام

نمیدوم چه جوری این متن رو براتون گویا کنم .

اول حالمو میگم بعد یه فکری به حال شما هم  می‌کنم .

بعد از گفتن تاریخ شروع کرد از رفقاش گفتن خوش یه بغض داشت ما رو هم تحریک می‌کرد . نمیدونم با ما چیکار داشت . اصلا نمیدونم من اونجا چیکار می کردم .

به من چه من هم مثل همه‌ی اونای دیگه برم حالمو بکنم . کی به کیه ؟ .

هنوز داشت میگفت ‌. گفت دوستم فلانی همیشه با خنده برخورد میکنه ولی فقط من میدونم چه خبره .

گفت فلانی داشت میمرد رفتم بالا سرش گفت از بچه‌ها برام بگو . تعریف کن .

خیلی چیزها گفت .

گاهی وقتا اشک میومد چشم رو پر کنه بعد برای این که مردم اشتباه نگیرند خشک میشد .

آخه این اشک یه چیز دیگه بود . اگه اونا از یه چیز اساسی و حزن و اندوه گریه می‌کردند من میلرزیدم که چرا اینا رو میشنوم . چه خاکی تو سرم کنم ؟

همین الآن دارم میمیرم .

تا الآن میگفتم حاهل قاصرم . از الآن به بعد شدیم جاهل مقصر . وای وای وای نمیدونم تو بیکار بودی پاشی بری اونجا ؟

آخه تو رو سه ننه . به تو چه . فوزولی . سر پیازی ؟ ته پیازی ؟ نه اصلا آدمی که خودتو قاطی اونا جا میزنی ؟

نوبت سید رسید . مثل همیشه رفت منبر . بعد نامه دو تا ادم رو خوند . یکی به باباش یکی هم به رفیقش .

بعضیا اشک میریختند از حزن و دلرحمی و من باز میلرزدم و از ترس به خود میپیچیدم .

راستی :

فردا من چی جواب بدم ؟

دیروز یه همایشی بود به مناسبت ربوده شدن حاج احمد متوسلیان و سالگرد قبول قطعنامه .

جلسه کشیده شد به شیمیایی‌ها و شهدا که اون بلاها سر من اومد .

 

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۷ ]
    • سیدعلی علوی
    • دوشنبه ۲۹ تیر ۸۳

    بودن یا نبودن ؟

    به نام او

    سلام به هر کسی که چه اتفاقی چه غیر اتفاقی این مطلب رو میخونه .

    خیلی چاکریم .

    من به این نتیجه رسیدم که بودن یا نبودن اصلا مسئله‌ای نیست .

    بودن یا نبودن یه انسان هیچ فرقی نمیکنه .

    نظر شما چیه ؟

     

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۱۸ ]
    • سیدعلی علوی
    • پنجشنبه ۲۵ تیر ۸۳

    Title-less

    شهادت حضرت زهرا(س) مظلومه‌ی عالم بر همه‌ی شیعیان جهان تسلیت باد

    به نام دوست که هر چه دارم از اوست.

    سلام

    هر چی زور زدم یه مطلب بنویسم نشد که نشد . کلا کره کره رو کشیده پایین این مخ ما . دریغ از یک جمله چه برسه به چند خط .

    یه مطلب رو از دفترم پیدا کردم براتون مینویسم تا ببینیم بعد چی میشه . مطلب مال 28 /1/83 هست :

    روزگاری همه چیز در آرامش بود .

    نظم بر همه چیز حکم داشت . همه تسبیح یکی را می گفتند .

    تا این که نمیدونم چرا ولی اون یکی به فکر آفرینش یه موجود جدیدتر افتاد.

    به دلیل این که اینجانب هنگام آفرینش این موجود در آنجا نبودم در این مورد حرفی نمی زنم .

    آری! موجود جدید آفریده شد. آن یکی به همه ی موجودات و مخلوقاتش گفت به این موجود جدید سجده کنید . شاید میخواست مخلوقاتش را امتحان کند . شاید میخواست مرد را از نامرد تمییز دهد .

    همه سر به خاک گذاشتند در برابر موجود جدید مگر یک مخلوق .

    آن هم چه مخلوقی ! چه کسی باورش می شد روزی او تو زرد از آب در بیاید .

    او قسم خورد . آن هم چه قسمی ! . حتی اگر قسم هم نمیخورد گرفتار چیز دیگری به اسم نفس بودیم .

    ولی حال دست به یکی کرده و به جان موجود جدید افتادند .

    افسوس بخوریم یا نخوریم؟! 

    از زاد و ولد موجود جدید هزاران و بلکه میلیاردها از جنس خودش ساخته شد.

    افسوسش اینجاست که تعداد اندکی قدرت مبارزه با این دو دشمن را داشتند .

    خلاصه . کلی سال گذشت . زمان به نسلی دیگر از این موجود رسید .

    به دلیل گم کردن هویت خود را نسل سوم نامید . ابتدا خیال می کرد مبارزه الکی است .

     اما نمی دانست بچه بازی نیست . و حال آن دو دشمن یاران زیادی یافته اند که همه با هم با لشکری عظیم به سوی نسل سومی بیچاره یورش برده اند .

    حال چه کند این نسل سومی ؟!

    خالق میداند .

     

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۱۸ ]
    • سیدعلی علوی
    • جمعه ۱۲ تیر ۸۳

    پیر شی جوون !!!!!

    سلام

    اول باید یه کم سر ع ق ل بیایم . اول خودمو میگم .

    امروز هم روز بزرگداشت ملاصدرا است . ای کاش من یک هزارم ملاصدرا حال مطالعه و تحقیق داشتم و ... .

    و اما بعد ؛ من با دوچرخه اینور و اونور میرم . وقتی دوربین همرام باشه . حسش هم باشه بدم نمیاد از بعضی چیزا عکس بگیرم .

    اول عکسا رو ببینید . روش کلیک کنید بزرگتر هم میشه .

     

     

     

    خیلی وقتا که با دوچرخه خیابونا رو به سمت مقصد گز می‌کنم . این پیرمردا رو میبینم که دسته دسته تو فلکه‌ها و پارکها دور هم نشتن و عمر باقی مانده رو میگذرونن .

    نمیدونم چی میگن . شاید از جوونی . شاید میگن فلانی هم رفت .

    هر روز یکیشون کم میشه و بعضی وقتا هم کسی بهشون اضافه میشه .

    حالا خداییش دوست داری این دعا در حقت به اجابت برسه؟ : پیر شی جوون !!!

    من که عمرا دوست ندارم پیر شم . به چند دلیل :

    ۱- سر بار دیگرون میشم .

     ۲- شاید منفعل بشم و از کار بیفتم . من و آروم نشستن ؟ . محاله .

    ۳- پیری اصلا حال نمیده آدم باید تا جوونه بره .

    فقط در یک صورت میشه پیر شد اونم تو دولت کریمه حضرت که همه آرزوی زندگی در اون رو دارند .

    ولی حالا خودمونیما زمونه اگه بر وفق مراد ما نبود چه کنیم ؟ .

    فقط یه چیزی به ذهنم میرسه : خدایا یه کاری کن که اگه خدایی نکرده پیر شدم افسوس جوونی رو نخورم .  

    خیلی حرف زدم .

    تو چی فکر میکنی ؟
  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۸۱ ]
    • سیدعلی علوی
    • جمعه ۱ خرداد ۸۳

    صبر تا کی ؟؟؟!!!

    سلام

    بدون هیچ مقدمه‌ای

    برای من و هر انسانی با معنای اصلی انسانیت ثابت شده که باطل برای نگه داشتن حکومت خود و حفظ منافعش در این جهان فانی دست به هر کاری می زنه و صد افسوس که چنین کاری میکنه ؛ چه اگر میدانست چه عاقبتی در انتظار اوست شاید این همه به خودش زحمت نمیداد .
    حقی دیگر را له کردند .
    گفتند خفه شو .
    تو بر علیه منافع ما قدم برمیداری . حرف میزنی و زندگی میکنی . و این اصلا خوشایند ما نیست .
    همانطور که مطهری . شهید چمران . ادواردو آنیلی . امام موسی صدر . سید محمد باقر حکیم . شیخ یاسین . احمد شاه مسعود . رنتیسی و ... 


    حال هم محمد حسن ابراهیمی .

    او برای تبلیغ اسلام به یک کشور آمریکایی رفته بود . رئیس کالج و امام جمعه آن شیعیان آن منطقه بود . چرایش را نمیخواهد پرسید و هیچ کس هنوز ندانسته و تحقیقات پلیس هم به جایی نرسیده .

    میدانی جواب چرایش چیست :             شیعه

    اما کافران بدانید بر ما باکی نیست .

    الگوی ما نوجوانیست که مرگ برایش اعلی من العسل بود .

    ما فرزند خمینی و شاگرد او هستیم . هر چند بعضا حتی او را ندیده‌ایم .

    به قول شهید بهشتی که خود نیز از جمله ی این مظلومان و بزرگان است :
    سر نوشت مقلدان خمینی (ره) چیزی جز شهادت نیست.
    از طرفی نیز شیعیان مظلوم عراق مورد ستم و ظلم بی رویه کافران آمریکایی هستند .
    بد نیست نگاهی به این نامه که از یک زن زندانی در زندان ابوغریب است بینیدازید .


    دل سنگ میخواهد تحمل این دردها .


    طاق شد طاقت یاران بگشا پرده زرخ
    ای نهان ساخته از دیده ما صورت خویش

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۲۳ ]
    • سیدعلی علوی
    • يكشنبه ۲۷ ارديبهشت ۸۳

    Title-less

    سلام

    مثل اینکه به ما نیومده متن ادبی بنویسیم . هر چی نوشتیم پر زد و رفت تو عالم هپروت پرسین بلاگ .

    خیلی نمیخوام بنویسم نه حالشو دارم نه ... .

    خب .

    خدا حالم گرفته‌است .

    خسته‌ام .

    خودت خسته نشدی ؟

    پس کی ؟

    من که تا اون نیومده نمیمیرم . بهت گفته باشم . بعد منو کشتی و برزختو خراب کردم و سر وصدا راه انداختم نگو نگفتیا .

     

     

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۱۲ ]
    • سیدعلی علوی
    • سه شنبه ۲۲ ارديبهشت ۸۳

    من یه بچه مذهبی‌ام

    به نامش

    تایپ کردن همچین هم مشکل نیست .

    خودتون ببینین چقدر وبلاگ فارسی هر روز داره به روز میشه . که ما توش گمیم .

    تنها حرفم اینه که حرفای خودمو براتون مینویسم حالا درست یا غلط . دو سه بار خواستم تعطیل کنم ولی بیخیال شدم .

    در مورد مقتدا صدر هم نمیدونم احتمالا من اشتباه کنم . ولی چون وقت ندارم در موردش تحقیق کنم فعلا بیخیالش میشیم .

     

     

    من یه بچه مذهبی ام

    - میدونی داری چی میگی ؟

    خب آره .

    - ممکنه دیگه کسی نیاد وبلاگتو بخونه .

    خیلی حالا روزی ده هزارتا بازدید کننده داره ؟ میخوام نیاد .

    آره من یه بچه مذهبی ام .

    میخوای بگم بچه مذهبی یعنی چی ؟

    میدونی مذهب یعنی چی ؟

    میدونی دین یعنی چی ؟

    - من از آدمای مذهبی خوشم میاد .

    = مزخرف هستن .

    +- بیچاره من که مذهبی ام .

    + = - دین میخوای چیکار برو زندگی کن حالشو ببر .

    آره من بیچاره ام که نمیدونم دین چیه . مذهب یعنی چی . نمی فهمم این 124 هزارتا اومدن چی بهم بگن .

    خدا فرستادتشون که بگه ما هم هستیم .

    نه . من بیچاره ام که نمیفهمم این راهش نیست .

    خدا میگه میخوای حالشو ببری . میخوای بفهمی سعادت چیه . میخوای از همه ی امکاناتی که بهت دادم استفاده کنی ؟

    من جواب رد میدم .

    میدونی جوابم چیه ؟

    میگم : من آدم مذهبی ای نیستم .

    خدا هم میگه نباش . به قول ما شیرازیا : جونت در ره . عمرتم سر .

    ببین خدا میخوام منطقی باهات حرف بزنم . این عصر عصر ارتباطاته . بهتره تو کاسه کوزتو جمع کنی بری دنبال کارت .

    خدا : هه هه هه . خوشال . برو بذار باد بیاد . من تو رو آفریدم . بیچاره یه کم بشینی فکر کنی منو تو همین پیشرفتهای بشر و زرق و برقا پیدا می کنی . این همه بوق راه انداختن که تو نتونی فکر کنی .

    من میگم : برو بینیم بابا شماها فقط بلدین توجیح کنین . اون دوره گذشت که با پای چپ برین توالت و با پای راست بیاین بیرون بهتره . الان دسشوئیا فرنگیه میشینی روزنامه میخونی کارتو هم انجام مید که وقتت تلف نشه . برو بینیم قدیمی .

    خدا : من گفتم بهتره . تو که نمیدونی برای چی چرا ردش میکنی ؟ . ا ا ا چه پر رو هم هست . انگار نه انگار من آفریدمش . خب اصلا تو جفت پا برو تو و جفت بیا بیرون .

    من میگم : خلاصه اش خدا . من و تو آبمون تو یه جوب نمیره . پاتو از زندگی من بکش بیرون .

    خدا : من خیلی تو رو دوست دارم . ولی حالا که خودت نمیخوای خوشبخت بشی من هم مانعت نمیشم . این تو و این دنیای مدرنت . برو هر غلطی دلت میخواد بکن .

     

    لازم به ذکر است :

    اقرار به زبان شناخت قلبی عمل با اعضا و جوارح

     

    نه بعضا:

     

    واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر می کنند

    چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

     

    و

     

    بالاخره :

     

    کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود

       حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست

     

    چاکر هر چی انسانه

     

     

     

     

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۲۴ ]
    • سیدعلی علوی
    • دوشنبه ۱۴ ارديبهشت ۸۳

    خار چشمان آمریکایی‌ها در عراق ـ مقتدا صدر را بشناسید

    سلام

    به قول ماه تمام که الآن برای خودش کلی دکون راه انداخته : سلامی چو بوی خوش از اینا .
    تربیت 20 رو هم ببینید . گر چه همتون مثل خودم دهنتون بو شیر میده . البته به جز بعضیا که شیرینی هم ندادن .

    خب بریم سر اصل مطلب .

    تا حالا واژه‌های :

    جیش المهدی (لشکر یا سپاه مهدی)                    مقتدی صدر ( رهبر جیش المهدی )

    مقتدی صدر

    به گوشتون خورده .

    خب پس یه کم توجه کنید که نصف عمرتون بر فناست .

    خلاصه میگم حوصلتون سر نره .

    در حال حاضر تنها لشکر شیعی که علنا با آمریکایی ها در عراق میجنگه سپاهیه به نام جیش المهدی . این سپاه توسط مقتدی صدر رهبری میشه .
    این فرد که سی و چند سال بیشتر سن نداره محبوبیت خاصی در بین عراقیها پیدا کرده . مقتدی صدر که قبلا امام جماعت مسجد کوفه بوده . در حال حاضر به خاطر مسائل امنیتی و اعلام دستگیری وی توسط سران نیروهای آمریکایی احتمالا در نجف به سر میبره .
    جالب اینجاست که گروگانگیریهای انجام شده و ضرباتی که جیش المهدی به آمریکایی ها وارد کردن دست و پای این نیروها رو حسابی تو هم ریخته . حالا هم در به در دنبال مقتدی صدر میگردن تا ترورش کنند .
    یه چیز جالب هم این که رییس خاندان صدر یعنی آیت الله صدر که در لندن به سر میبره از مقتدی صدر حمایت کرده .
    همچنین نیروهای آمریکایی یک بار به ایران اتهام پناهندگی دادن به مقتدی صدر دادند که سخنگوی وزارت خارجه اینو رد کرد . و بارها هم اتهام کمک مالی و نظامی به جیش المهدی از طرف ایران رو دادند .
    به چیز جالب هم بدونید و اون اینه که صدام قبل از سقوط حکومتش یه نیرویی رو پایه ریزی کرد به اسم جیش الشعبی ( یعنی نیروی مردمی ) و مردمی که طرفدارش بودند رو با خمپاره و انواع تسلیحات نظامی مجهز کرد که بیشتر در مقابل آمریکاییها دووم بیاره . این هم به دردسری برای آمریکا تبدیل شده .
    اینجا نمیشه همه چیز رو در مورد عراق گفت . جامعترین اطلاعات در مورد عراق رو آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه نماز جمعه چند هفته پیش تهران گفت که خیلی مفید و قابل توجه بود . اگه دوست داشتین به اون مراجعه کنید .
    ولی وجدانی یه کم به عکس این مقتدی صدر نگاه کن عجب هیبت داره !!!.

    چاکر هر چی نسل سومیه

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۲۴ ]
    • سیدعلی علوی
    • يكشنبه ۶ ارديبهشت ۸۳

    Title-less

    سلام

    نیومدم ذهنیات چرت و پرت خودمو براتون بذارم . فقط تیتر وار مطالبمو میذارم .

    شهادت امام حسن غریب آل فاطمه(سلام الله علیها) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

    شهادت عبدالعزیز رنتیسی (رییس جدید جنبش حماس)

    کشتار بیرحمانه مردم عراق

    و بالاخره چند تا عکس که وقتی داشتم میرفتم مسجد در کمال نا باوری دیدم یه هیئت به مناسبت شهادت امام حسن راه افتاده .   

    اگه آماتوریه به بزرگی خودتون و درپیت بودن دوربین ما ببخشید .

    با کلیک کردن روی عکس بزرگشو ببینید یه کم باحالتره

    اینم قسمتی از نذریهایی که امروز یعنی ۲۸ صفر برامون آوردن

    البته پس از غارت توسط افراد خانواده

    خدایا شاید کفر باشه ولی اینو با فریاد میگم دیگه خسته شدیم پس کی آقامونو میرسونی ؟

    دیگه بیشتر از این ؟

     

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۲۹ ]
    • سیدعلی علوی
    • دوشنبه ۳۱ فروردين ۸۳

    بازگشت به نسل سومی

    سلام به همه

    چند نکته رو میگم بعدا میام مطلبمو میذارم .

    ۱- ببخشید دیر به روز میشدیم . دیگه تکرار نمیشه .

    ۲- گول این چل پنجاتا پیغام رو نخورین مال کلی وقته .

    ۳- من یه وبلاگی رو مینوشتم که تحویل دادم یه یکی دیگه الآن به جز امتحانا مشغله ذهنی کمتری دارم . چی ؟‌ . اون وبلاگ چیه ؟ بعضیا میدونن بعضیا هم نمیدونن . اونایی که نمیدونن برن از اونایی که میدونن بپرسن . البته خیلی مهم هم نیست .

    بچه‌ها وجدانی چاکر همتون هستم دربست .

    باور کنین دلم برای شما و وبلاگم یه ذره شده بود .

    راسی میخواستم یه دومین به اسم وبلاگم بخرم . پولش جور نشد .

    شاید بعدها این کارو کردم .

     

     

  • ۰ | ۰
  • نظرات [ ۶ ]
    • سیدعلی علوی
    • جمعه ۲۸ فروردين ۸۳
    نسل سومی بودن توضیح نمیخواهد .انقلابی را که یاران خمینی نسل اول آن بودند و رزمنده های جبهه و جنگ نسل دوم آن ، خدایش رحمت کند؛ چون ما نسل سوم آن هستیم .
    بخواهم یا نخواهم نسل سومم ، بپذیرم یا نپذیرم نسل سومی ام . ولی من میخواهم و از خدا میخواهم که او هم بخواهد نسل سومی باشم و بمانم .
    سید علی علوی ، طلبه حوزه علمیه قم
    آرشیو مطالب